کاش . . .






















Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


ناجي تنهايي من

از او كه رفته نبايد رنجشي به دل گرفت، آنكه دوستش داريم همه گونه حقي بر ما دارد؛ حتي حق آنكه ديگر دوستمان نداشته باشد. بلكه بايد تنها از خود رنجيد كه چرا بايد آنقدر شايسته ي محبت نباشم كه دوست مرا ترك كند، و اين خود دردي كشنده است....


کاش باران بگیرد ...

کاش باران بگیرد و شیشه بخار کند ...

و من همه ی دلتنگیهایم را رویش "ها" کنم ...

و با گوشه ی آستینم همه را یکباره پاک کنم ...

و خلاص . . .

 



+نوشته شده در جمعه 8 آذر 1391برچسب:,ساعت2:22 AMتوسط ناجي تنها | |